ادب غنایی 3

     آنچه از مقوله ی غناست یا اندوه گذشته است یا ذوق و لذت از تداعی و مرور گذشته که انسان را در گذشته، زمینگیر می کند؛ یا آرزوی و رؤیاهای آینده و شوق و لذت از آنچه شاید در آینده رخ خواهد داد، که شخص ر ادب غنایی 3...ادامه مطلب

چیزی که در ادب غنایی سرزمین ما از دیرباز برجسته می نموده، اندوه فراق را ادبیات غنایی نامیدن است. شاید رخدادهای اجتماعی و اشراقی و سپس دینی و باردارنده که موانعی ایجاد می کرده اند بیش از وصال ، فراق را ادب غنایی 3...ادامه مطلب

زیبا فـراوان دیـده ام، اما تـو چیـز دیگـری صدها گلستان دیده ام، اما تو چیز دیگری گلهای خندان دیده ام،خورشید تابان دیده ام صد رهزن جان دیده ام، اما تو چیز دیگری از بوی گل مطلوب تر، از مهوشان محبوب تر ا ادب غنایی 3...ادامه مطلب

     در بررسی ریزبینانه ی ادب غنایی، به کنشگران درون متن باید پرداخت. هیچ عاشقانه ی مردانه ای بدون بودن یک زن ، و هیچ زنانه ای بدون یک مرد پدیدار نمی شود. اگر که عاشقانه در معنای عشق یک زوج باشد . اما عاشقانه های پدر و فرزند و مادر و فرزند هم هست . عاشقانه ها و دلبستگی های خواهران و برادران و دوستان هم هست. پس اشخاص ادب غنایی می توانند زنان و مردان در جایگاه عاشقی و معشوقی ، پدری یا مادری ، برادری یا خواهری و . . . تعریف شوند و بنا به چگونگی و ارجمندی آن رابطه ها بررسی شوند.       گاهی می تواند متفاوت تر از این ها هم باشد مانند عشق مردم به میهن ، منطقه ، زادگاه، خانه و کاشانه ، زبان و گویش ، پوشش و چیزهایی دیگر  که احساس و عواطف مردم با آن ها تحریک یا بی آن ها زخمی و آزرده می شوند. بنا بر این هر چه با جان و عاطفه ی انسان درگیر می شود غنایی است و اگر در قالب ادبیات درآید ، ادب غنایی ست. دیگر بایسته نیست که با شنیدن ادب غنایی تنها به ادبیات عاشقانه ی میان زنی و مردی بیندیشیم.      ادب غنایی، گزارش چگونگی حال عاطفه ی افراد در شرایط و موقعیت های گوناگون است. آنچه که می تواند دغدغه ی دیگران هم باشد. هر چه این دغدغه ها فراگیر تر باشد جهانی تر و انسانشمول تر خواهد بود . پس در نگاهی جهان وطنانه باید به ادب غنایی از منظری فرای چشم انداز بسته ی اقلیمی و ایدیولوژیک و نژادی پزداخت .  ادب غنایی 3...ادامه مطلب

ادبیات غنایی در حماسه1      اگرچه در حماسه های جهان محورهای گوناگونی برای رفتارهای حماسی هست ولی در حماسه ی ایرانی بویژه در شاهنامه - با ویرایش فردوسی یا به هر سبب دیگری- کمتر می توان مانند نبرد تروا یک عاشقانه را محور یک حماسه تعریف کرد اما از انگیزه های آن می تواند باشد مانند نبرد حماسی رستم در داستان عشق بیژن و منیژه .      بجز این در جاهایی دیگر نیز غنایی های متفاوتی در شاهنامه هست مانند رفتن تهمینه به خواستگاری رستم و مواردی دیگر . پس ادبیات غنایی را نباید تنها در متون عاشقانه جسنجو کرد . همچنا که انسان در روند زیست خود دچار عاطفه هم هست قهرمان حماسه هم چنین است . بنا بر این غنایی های درون متون حماسی نیز می تواند محل کاوش و مداقه ی ویژه باشد. + نوشته شده توسط نیلوفر احمدی در چهارشنبه یکم آذر ۱۳۹۶ و ساعت 10:11 | ادب غنایی 3...ادامه مطلب

ادبیات غنایی در حماسه2      شاید حماسه ی عاشقانه از غنای صرف ، عاشقانه تر یا غنایی تر است ،چرا که این عاشقانه در کشمکش های حماسی جان می گیرد ، پس در آن، عمق عشق و غنا می تواند بیشتر باشد ، عاشقانه ی رستم و تهمینه یا دستان و رودابه و...شایددر نزد برخی ، زیبا تر از عاشفانه ی  لیلی و مجنون است . نه از جنبه ی ادبی که از دیدگاه داستانی و زندگی.      از درون یک عشق، حماسه سر برمی کشد. حماسی مبارزی چاک چاک در رؤیای دیداری، زخم ها و دردهایش را تاب می آورد. عشق، بهانه ی حماسه می شود و حماسه بهانه ی عشق.   + نوشته شده توسط نیلوفر احمدی در شنبه چهارم آذر ۱۳۹۶ و ساعت 18:25 | ادب غنایی 3...ادامه مطلب

ادب غنایی در حماسه3       پرسش های فراوانی با ادب غنایی -بویژه در میدان ادب حماسی- گریبانگیر می شود: آیا ادبیات غنایی بدون حضور زنان، شدنی است ؟ اگر نیست ، پس برای جستجوی ادب حماسی -بویژه در حماسه ها- حضور زنان یا یاد و خاطره ی آنان باید چراغ راه باشد. اگر هست، چه شاخص هایی برای غنایی بودن بویژه در حماسه باید راهنمای کار باشد؟      آیا احساس Emotion  ملاک خوبی نیست؟ آیا گفتمان پرایام -پدر هکتور پهلوان تروا- با آشیل - رویین تن یونانی_  بر سر در اختیار گرفتن نعش فرزند و برگزاری مراسم سوگ از نوع غنایی نیست؟ اگر هست، پس باید شاخص های احساس و عاطفه را کاوید و دسته بندی کرد.  + نوشته شده توسط نیلوفر احمدی در دوشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۶ و ساعت 9:51 | ادب غنایی 3...ادامه مطلب

ادب غنایی در حماسه 4      به داستان رستم و سهراب بپردازیم. بخش هایی غنایی این داستان کدامند؟ خلوت یا به نخجیرگاه رفتن یا تنهایی رستم در آغاز داستان می تواند یک برش غنایی باشد. رستم در شاهنامه به طرز شگفتی تنهاست چه در هفتخوان رفتنش و چه در چنگ نواختنش چه در خواستگاری شدنش از سوی تهمینه در حالی که تنهایی اش بی رخش بیشتر به چشم می آید .       داستان آمدن تهمینه به خوابگاه رستم و با او سخن از دلدادگی اش گفتن که گویی در داستانِ گم شدن رخش و کشاندنش تا سمنگان هم سایه ی پنهانی دارد و پایان آن که فردوسی یا متن نگارش یافته ی دوره ی اسلامی، در سحرگاه به تدارک لوازم مشروعیت با هم بودن رستم و تهمینه در پاسی مانده به بامداد توجه ویژه کرده است.      داستان تهمینه که هیچ گاه به کمال بررسی نشده تا بتوان گفت عشق آتشین به رستم را در سهراب ماندگار کرد که تقدیر یاری ننمود یا جاه طلبانه و حسرتزده از زن بودنش، می خواست که از ابرپهلوان ایران فرزندی داشته باشد هم برای صیانت از سرزمین پدری هم برای جبران زن بودن و محکوم بودن به حاشیه نشینی اش.        سهراب، شوربخت ترین چهره ی داستان و داستانشغمناکترین داستان شاهنامه؛نیز بخش غنایی ویژه ای است. از پدر و مادری نژاده زاده شدن و همه ی عمر را بدون همراهی پدر به سرآوردن و سرانجام به دشنه ی پدر از پای درآمدن، بی هیچ وصالی و توفیقی. چهره ای که هیچ تقصیری ندارد که ب ادب غنایی 3...ادامه مطلب

ادب غنایی در حماسه 5      شاید یکی از غنایی ترین بخش های داستان ایلیاد هومر، جایی ست که پرایام - پدر هکتور ، ابر پهلوان تروا- برای پس گرفتن نعش فرزندش شبانه به خیمه ی آشیل - آخیلوس- آمده و دردمندانه از او درخواست می کند. پاسخ رویین تن یونانی به پرایام آرامبخش و به نوعی دردمندانه است در اشارتی که او به ناتوان بودن انسان در برابر تقدیر دارد.       آشیل می گوید من نیز به زودی چنین خواهم شد . در حالی که از شجاعت پدر در بزرگداشت پسر متاثر شده نعش هکتور را بدو باز می گرداند. در این گفتگوی احساسی و موثر ردپایی از زن نیست . اصلاً سخن از زن و مرد بودن نیست. سخن از انسان است در حالت باختن و در متاثر شدن و گذشت کردن و اقرار به ناتوان بودن در برابر تقدیر است .      از این روست که برخی از جستارهای عاطفی و غنایی می توانند به تنهایی با حضور زنان و یا مردان شکل بگیرند و مشارکت حتمی هر دو جنسیت در همه جا از لوازم کار نیست . پافشاری بر این سخن از این است که غنایی را صرف عاشقانه ی میان آدم ها و حواها ندانیم که مقوله های فراوان غنایی دیگری نیز هستند که جدای ازین روال و منوال هستند.  + نوشته شده توسط نیلوفر احمدی در دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۶ و ساعت 10:19 | ادب غنایی 3...ادامه مطلب

ادب غنایی در حماسه 6 از دیگر رویکردهای حماسه به حوزه ی غنایی، بزنگاه هایی ست که حماسه پردازان به گفتگو با هستی یا جدال فکری و گفتاری با آن می پردازند.زمانی که فردوسی در جدال پدر و فرزند می نالد که مرغ و ماهی فرزند را می شناسد و انسان ، نه. در پایان حماسه ی رویین تن ، از زبان اسفندیار به رستم برائت می دهد که این از تو نیست از روزگار است. اگر چه این گفتمان ها به فلسفه و کلام می ماند اما گفتگوی انسان درمانده با هستی یی ست که شناختی درهم . مه آلود از آن دارد.  + نوشته شده توسط نیلوفر احمدی در سه شنبه پنجم دی ۱۳۹۶ و ساعت 11:16 | ادب غنایی 3...ادامه مطلب